فناوری اطلاعات

ضرورت بازسازی زبان دیوانسالاری ایرانی

ضرورت بازسازی زبان دیوانسالاری ایرانی

یک پژوهشگر حقوق در یادداشتی نوشت: از نگاه ملی، یکپارچگی هویتی و تقویت اندیشه بازگشت به خویشتن در میان ایرانیان پیگیر توسعه نیازمند گونه‌ای خودباوری است که در شکل کمینه آن، بایستی در زبان و ادبیات اداره نهادهای عمومی تبلور یابد؛ زبان و واژگانی برآمده از تجربه زیسته ملت ایران!

حامد عبدالهی سیرجانی پژوهشگرحقوق در یادداشتی نوشت: گرچه که عناصر محتوایی سازمان اداری متأثر از اندیشه حکومت‌داری و وابسته به فلسفه سیاسی حاکم بر خود است اما از نگاه ملی،یکپارچگی هویتی و تقویت اندیشه بازگشت به خویشتن در میان ایرانیان پیگیر توسعه نیازمند گونه‌ای خودباوری است که در شکل کمینه آن، بایستی در زبان و ادبیات اداره نهادهای عمومی تبلور یابد؛ زبان و واژگانی برآمده از تجربه زیسته ملت ایران!

چنانچه بخواهیم عمل‌گرایانه به تقویت زبان در بعد اداری با هدف پیش‌گفته بپردازیم پرسش از شرایط حال و اکنون دغدغه مهمی خواهد بود. پرسش‌هایی ازاین‌دست، چند درصد واژگان بانک‌ها و مؤسسات مالی ایرانی بنیاد و یا ایرانی شده‌اند؟ واژگان بکار رفته در زبان قضا و حقوق چگونه؟ آیا عبارات و اصطلاحات نباید قابل‌فهم برای مخاطبانشان ملت ایران، باشد؟ آیا همان‌گونه که رایانه‌ها بر کارآمدی نظام اداری افزودند و بدان شتاب بخشیدند روان شدن زبان و اصالت مفهومی بخشیدن به شکل واژگان(چه عربی، انگلیسی، فرانسه) بر کارآمدی و توانمندی آن نخواهد افزود؟ آیا بیگانه نبودن هر یک از نظامات اداری با فرهنگ‌عامه یاریگر مشارکت بیشتر شهروندان ایرانی در پویایی و تحرک این ساختارها تأثیرگذار نخواهد بود؟

گرچه شاید برخی به این تکیه کنند که این نظامات اداری و زبان حاکم بر آن‌ها زبان نخبگی است و لزومی به فهم توسط عامه ندارد، نخبگان افرادی متعلق به بشریت هستند و دسته‌بندی ملی نخبگی جفا به بشریت باشد اما ما درباره تقویت خودباوری صحبت می‌کنیم که در حصار مکان و زمان است درباره رقابت‌هایی سخن میگوییم که ناشی از تفاوت‌های بین ملت‌هاست و واقعیت این تفاوت‌ها را نمی‌توان انکار کرد.

برای بهتر شدن و نه برتر بودن در جهان کنونی باید در چارچوب همین حصار دولت ملت وستفالیایی زیست نیکو و خردمندانه‌ای داشت و یکی از لوازم این چنین زیستی سهولت گفتن و خواندن و فهمیدن است و زبان نه ابزار که خود هدف اولیه این تغییر و تجددخواهی ملی ایرانیان است.

با بیان اهمیت و ضرورت اصلاح زبان اداری در بعد عملی مسئولین و قانون‌گذاران را بایستی به چالش کشید و نوزایی زبان اداری را درخواست کرد و متولیان رسمی و غیررسمی این تغییر را به میدان فراخواند سازمان برنامه و بودجه، شورای عالی انقلاب فرهنگی، صداوسیما، سازمان تبلیغات اسلامی، فرهنگستان زبان و ادب فارسی، مرکز پژوهش‌های مجلس هریک به‌گونه‌ای مسئولیت این پروژه بزرگ فرهنگی را بر عهده خواهند داشت.

اگر بخواهم از موانع انجام این پروژه یادی کنم بایستی از بوروکراسی خسته، عدم توجه سیاست‌گذاران اعم از برنامه ریزانیا قانون‌گذاران و جریانات قوم‌گرای مقاوم در برابر یکپارچگی هویت ملی و حاکمیت محلی و ملوک‌الطوایفی این جریانات و حتی برخی نیز از سر تعصب دینی و با انگاره تضاد ایران و اسلام هر یک به شیوه‌ای، عامدانه یا ناخودآگاه در مسیر این اصلاح زبانی مقاومت خواهند کرد.

اختلاف دیگری که می‌تواند خود مانعی سترگ در پیش روی اجرای این پروژه باشد اختلاف در روش اجرا و برداشت مفهومی از چرایی آن است شکاف مهم سره‌گرایییا ساده‌سازی مبتنی بر عرف، ره‌گرایان بازگشت به خویشتن را به دورانی در باستان و ساده سازان عرف را با هر غلط مصطلحی و هر میزان غیرفارسی بودن بر سره‌سازی ترجیح می‌دهند و این دو نگاه بجای تقویتیکدیگر با هدف مشترک تقویت کارآمدی زبان اداری خود نقض غرضی آشکار خواهند بود. شاید نخستین گام‌ها برای پیشبرد چنین برنامه‌ای برگزیدن راه میانهیا برگزیدن نیروی غالب و تمام‌کننده از میان این دو باشد به باور نگارنده شاید اگر سره‌گرایان پیشگام باشند نیازمند حجم بیشتری از ترویج و آموزش زبان فراموش شده‌اند.

به هر روی این راه آغازی بر یک تحول و پیوند هر چه بیشتر نظام اداری و زندگی عامه و کارامدی و پویایی هرچه بیشتر نظام اداری فارغ از سیاست و قدرت خواهد بود که باید هر چه زودتر انجام آن به پایان برسد، چه رسد که آغازی سریع داشته باشد.

منبع: اعتمادآنلاین

0 دیدگاه

دیدگاه خود را بیان کنید